مقدمه
درباره پروتكلهاى دانشوران ارشد يهود توضيحات زير ضرورى است:
1- واژه «پروتكل» معانى مختلفى دارد ازجمله: پيشنويس قرارداد، معاهده و يا سند
رسمى كه بين دو يا چند دولت امضاء مىشود اما در اينجا به مفهوم تصميمات و
فرمولهايى است كه از سوى جمعى از متفكران، استراتژيستها و خاخامهاى يهودى به
منظور تسخير عالم طراحى شده است.
پروتكلها برنامهاى است كه سرمايه داران و اقتصاددانان (و متفكران و علماى) يهود براى ويران كردن بناى مسيحيت، قلمرو پاپ و دست آخر اسلام، آن را تنظيم كرده اند. يهوديان صهيونيست معتقدند كه بعد از اين ويرانى كه به گفته اصحاب پروتكلها طى صد سال انجام خواهد شد آنها بر جهان استيلا خواهند يافت و سلطنتى يهودى- داودى برقرار خواهند كرد كه با تدابير و امكانات خود به يهوديان با آن كه اقليتى ناچيز هستند امكان خواهد داد تا بر تمام جهان مستبدانه حكومت كنند و هيچ دينى، نه مسيحيت و نه اسلام، در كنار آيين يهودى-داودى باقى نخواهد ماند.
سیری در پروتکل های صهیون
مقدمه
درباره پروتکلهاى دانشوران ارشد یهود توضیحات زیر ضرورى است:
1- واژه «پروتکل» معانى مختلفى دارد ازجمله: پیشنویس قرارداد، معاهده و یا سند
رسمى که بین دو یا چند دولت امضاء مىشود اما در اینجا به مفهوم تصمیمات و
فرمولهایى است که از سوى جمعى از متفکران، استراتژیستها و خاخامهاى یهودى به
منظور تسخیر عالم طراحى شده است.
پروتکلها برنامهاى است که سرمایه داران و اقتصاددانان (و متفکران و علماى) یهود براى ویران کردن بناى مسیحیت، قلمرو پاپ و دست آخر اسلام، آن را تنظیم کرده اند. یهودیان صهیونیست معتقدند که بعد از این ویرانى که به گفته اصحاب پروتکلها طى صد سال انجام خواهد شد آنها بر جهان استیلا خواهند یافت و سلطنتى یهودى- داودى برقرار خواهند کرد که با تدابیر و امکانات خود به یهودیان با آن که اقلیتى ناچیز هستند امکان خواهد داد تا بر تمام جهان مستبدانه حکومت کنند و هیچ دینى، نه مسیحیت و نه اسلام، در کنار آیین یهودى-داودى باقى نخواهد ماند.
2- متن پروتکلها به منظور قرائت در چند جلسه کنفرانس براى بحث و تصمیمگیرى و تایید نهایى آماده شده بود که پلیس مخفى تزار روس به کنفرانس مزبور که به ریاست تئودرهرتزل در شهر بال سوئیس برگزار شده بود (سال 1897 میلادى) هجوم آورد و اوراق آنها را به تاراج برد.
3- پروتکلها در سال 1905 میلادى توسط نویسندهاى روسى به نام سرگئى نیلوس (از روحانیون و علماى مسیحى) از زبان عبرى و یا فرانسوى به زبان روسى ترجمه شد و در سال 1906 وارد کتابخانه بریتیش میوزیوم لندن شد.
4- ویکتورمارسدن، روزنامه نگار بریتانیایى که همزمان با انقلاب بلشویکى براى روزنامه انگلیسى مورنینگ پست در روسیه کار مىکرد، این پروتکلها را در سال 1917 به زبان انگلیسى ترجمه کرد.
5- هنرى فورد (بنیانگذار شرکت اتومبیلسازى فورد آمریکا) پروتکلها را در سال 1920 به صورت سلسله مقالاتى در روزنامهاى که به خود او تعلق داشت، به چاپ رساند. هدف او این بود که ملت آمریکا را از خطر شکلگیرى امپراتورى یهود در این کشور آگاه سازد. فورد، پروتکلهاى دانشوران صهیون را برنامه اصلى یهود براى تسلط بر جهان مىدانست و هشدار داد که یهود به حکومت آمریکا اکتفا نکرده و درصدد برپایى حکومت جهانى است.
هنرى فورد در گفتگویى که در روز هفدهم فوریه 1921 در «نیویورک ورلد» به چاپ رسید، دعوى خود را علیه «پروتکلهاى صهیون» چنین بیان کرد: «تنها نکته اى که علاقمندم درباره پروتکلها بگویم این است که آنها با آنچه درحال وقوع است، تطبیق مىکنند. از طرح پروتکلها شانزده سال مىگذرد و آنها تاکنون با شرایط جهانى منطبق بودهاند.»
فورد هنگامى این نکته را بیان داشت که رهبران یهود و مطبوعات یهودى در آمریکا علیه او جنجال به پا کرده و فریاد اعتراض سرداده بودند. هنرى فورد پس از تحمل فشار و مشقت، که تنها یهودیت سازمان یافته از عهده طراحى و اعمال آن برمىآید، بالاخره ناچار شد در 30 ژوئن سال 1927 در نامهاى خطاب به «لوییس مارشال» رهبر وقت «انجمن یهودیان آمریکا»، رسماً از یهود عذرخواهى کند. البته فورد در عذرخواهى خود و نه پس از آن، هیچگاه صدق پروتکلها و تحلیلهاى منتشره پیرامون آنها را تکذیب نکرد.
6- مفاد بعضى از مواد پروتکلها ظاهراً متناقض به نظر مىرسند. فىالمثل جایى توصیه به ترویج تئورى «آزادىخواهى» مىشود و در جاى دیگر گفته مىشود که با قدرت، با هرگونه «آزادی» مخالفت خواهیم کرد. در این مورد باید توجه داشت که این دستورالعملها به دو دسته تقسیم مىشوند.یک دسته مربوط به طرحها و برنامههایى است که یهود، قبل از برپایى حکومت جهانى خود براى نابودى کشورها و دولتها به اجرا درمىآورد و دسته دیگر مربوط به برنامه هایى است که بعد از استقرار حکومت جهانى یهود، قرار است به اجرا درآیند. بنابراین آنجا که سخن از ترویج «آزادیخواهى» و یا «آزادى مطبوعات» است، مربوط به برنامه هاى است که از رهگذر آن، کشورها، دولتها و ملتها را دچار تفرقه ،بى ثباتى و از هم پاشیدگى مىکند اما آنجا که سخن از مبارزه با «آزادى» است، مربوط به زمانى است که حکومت جهانى یهود برپا شده و براى استقرار و صلابت خود، هرگونه صداى مخالفى را خفه مىکند.
7- نمىتوان نتیجه گرفت که آحاد یهودیان دنیا با آنچه در پروتکلها ذکر شده است موافقت و همسویى دارند. اى بسا یهودیانى که خود تحت ستم و استثمار سرمایه داران بزرگ یهودى و خاخامهاى همسو با این سرمایه داران، باشند و یا از سرناآگاهى و فریب، آلت فعل آنان شده باشند که ضرورى است این دسته از یهودیان نیز نسبت به خطر یهودیت پیوند خورده با صهیونیزم، هشیار و بیدار شوند.
در پروتکل های دانشوران صهیون چه میخوانیم؟
همانگونه که اشاره شد، تزار روس به جلسه ای که بنا بود پروتکلها در آن جلسه به تایید نهایی برسد یورش برد و افراد را دستگیر و اوراق را مصادره نمود. شاید به همین جهت باشد که اکنون پروتکل های پیش روی ما از انسجام و تدوین مطلوبی برخوردار نیست و موضوعات مختلف، پراکنده و بی نظم در متن به چشم میخورد و ذهن خواننده ی جستجوگر را آزار میدهد.
لذا ما بر آن شدیم که با توجه به موضوعاتی که در این پروتکل ها مورد نظر بوده، گزیده ای از متن را عنوان بندی نموده، پیش روی مخاطب قرار دهیم. هرچند، نباید فراموش کرد که متن این پروتکل ها را میتوان از زوایای مختلف بررسی و سپس عنوان بندی نمود.
نژاد پرستی
- شمار انسانهایى که داراى غرایز بد و شیطانى هستند، برشمار کسانى که داراى غرایز خوب هستند، پیشى مىگیرد. لذا، براى آنکه بتوان بر انسانها حکومت کرد، باید به اعمال زور و خشونت و ترور توسل جست. هر انسانى مىخواهد دیکتاتور بشود، زور بگوید و اگر بتواند، رفاه و خوشبختى مردم را فداى خواسته ها و آمال خود گرداند.
پروتکل1 بند 3
- آیا آدم معقولى پیدا مىشود که فکر کند مىتوان از طریق بحث و استدلال با مردم عامى که قدرت استدلالشان سطحى است، کنار آمد؟ کنار آمدن با توده مردم فقط با دست گذاشتن روى عواطف و اعتقادات آنها مقدور و ممکن است. اگر بخواهیم با این دسته از مردم که فهم سیاسى ندارند، از طریق استدلال و بحث کنار بیاییم، جز آنکه تخم هرج و مرج را بپاشیم کار دیگرى نمىتوانیم بکنیم.
پروتکل1 بند 11
- براى آنکه سیاستمان عملکرد رضایت بخشى داشته باشد، نخست باید توده مردم را بشناسیم و به سستى اندیشه، عدم درک و عدم توجه آنها به رفاه خویش پى ببریم. باید بدانیم که قدرت توده مردم قدرتى نامعقول است. کسى که از احوال توده مردم اطلاعى ندارد، نمىتواند آنهارا اداره کند. و نیز کسى که دانش سیاسى نداشته باشد، حتى اگر خیلى هم تیز هوش باشد نمىتواند توده ناآگاه را رهبرى کند و سرانجام جامعه را به پرتگاه سقوط سوق مىدهد.
پروتکل1 بند 18
تمدن تنها به وسیله رهبران و نخبه ها بارور مىشود نه به وسیله توده هاى ناآگاه. توده مردم وحشى است و توحش خود را در هر موقعیتى نشان مىدهد. هنگامى که توده ها آزادى به دست آوردند آزادى به صورت هرج و مرج که خود اوج توحش است جلوه گر مىشود.
پروتکل1 بند 21
- اگر به تاریخ گذشت نگاهى بیفکنیم، درمىیابیم که ما نخستین قومى بودیم که نداى آزادى، برابرى و برادرى را سردادیم. این کلمات بعدها به وسیله مردم غیریهودى، احمقانه و طوطىوار تکرار شدند و ناآگاهانه خود را گرفتار ساختند و آزادى را که در برابر فشارهاى توده ناآگاه چون سد محکمى بود، از بین بردند. خردمندان غیریهودى نمىتوانند خود را از مطلق گرایى و ذهنیت و عالم تجرد بیرون آورند و واقعیات را مورد قبول قرار دهند. آنها هیچگاه متوجه تضاد موجود میان آنچه مىگویند و آنچه عمل مىکنند، نمىشوند. آنها متوجه نمىشوند که افراد داراى استعدادها، قابلیتها و شخصیتهاى متفاوتى هستند. آنها باور نمىدارند که توده مردم کور و ناآگاه است. آنان باور نمىدارند، کسى که از میان توده مردم برخیزد نمىتواند رهبر بشود. آنها نمىپذیرند که استعداد رهبرى در میان یک تبار از پدر به فرزند منتقل مىشود. آنان با نادیده گرفتن چنین حقایقى برخلاف موازین طبیعت گام برداشتند و ما مىبینیم که مسأله ارثى بودن رهبرى، به دست فراموشى سپرده شده و همین امر هم باعث شده است که ما روز به روز به موفقیت نزدیکتر شویم.
پروتکل1 بند 25
- اگر در رابطه هایمان، دست روى حساسترین عصب ذهن آدمیان بگذاریم، خیلى زود به پیروزى خواهیم رسید و این اعصاب حساس ذهن آدمى، عبارتند از زراندوزى، مالپرستى و تنوع طلبى در ارضاء نیازهاى مادى. هر یک از این خواسته ها به تنهائى مىتواند آدمى را تسلیم ما بکند
پروتکل1 بند 27
- غیریهودیان عادت به فکر کردن را از دست داده اند مگر آنکه متخصصان ما به آنها آگاهى بدهند. بنابراین آنها قدرت تشخیص و درک برنامههائى که ما براى رسیدن به حکومت جهانى در پیش داریم، ندارند.
پروتکل 3بند 11
. پیامبران گفته اند، ما قومى هستیم که به وسیله خدا برگزیده شده ایم تا فرمانرواى مردم سراسر جهان باشیم. خداوند به قوم ما هوش و ذکاوت سرشار اعطا کرده است. ما کفایت و لیاقت آن را داریم تا مسئولیت رهبرى جهان را به انجام برسانیم.
پروتکل 5 بند 6
غیریهودیها افراد کوته فکرى هستند که از فهم پیش پاافتاده ترین مسایل سیاسى عاجزند. وانگهى مسایل سیاسى، مسایلى هستندکه درک و فهم آنها جز براى آنهایى که خود طراح و خالق اینگونه مسایلند، براى دیگران دشوار مىباشد.
پروتکل13 بند 1
- حال که ما موفق شدهایم آنها را به کارهاى احمقانهاى واداریم، آیا این دلیل کوته فکرى آنها نیست؟ آیا این نشان نمىدهد که مغزو فکر ما از فکر غیریهودیان تکامل یافته تر است؟ بدون شک همین امر موجب موفقیت ما خواهد شد.
پروتکل15 بند 9
تعلیم و تربیت
. دقت کنید که ما چگونه موفق شدیم داروینیسم، مارکسیسم و نیچهایسم را بال و پر بدهیم. یهودیان باید به سادگى به اهیمت نقش ویرانگر نظریه هاى بالا، روى ذهن و اندیشه غیریهود پى ببرند.
پروتکل2- بند 3
- غیریهودیان عادت به فکر کردن را از دست داده اند مگر آنکه متخصصان ما به آنها آگاهى بدهند. بنابراین آنها قدرت تشخیص و درک برنامههائى که ما براى رسیدن به حکومت جهانى در پیش داریم، ندارند. لذا برماست که در مدارس دولتى، اطلاعات و دانشهاى پایهاى چون تشریح خصوصیات روحى (روانشناسى) و حیات اجتماعى (جامعه شناسى) به آنان بیاموزیم و به مدد اینگونه اطلاعات به آنها بقبولانیم که افراد از لحاظ قابلیتها و استعدادها یکسان نیستند و از لحاظ سلیقه ها و هدفهاى زندگى با هم اختلاف دارند. پذیرفتن اصل اختلافات فردى، تقسیم کار را به تناسب استعدادها ایجاب مىکند و وقتى که انسانها بر حسب اصل تقسیم کار طبقه بندى شدند، خود به خود جامعه طبقاتى بوجود مىآید و بدینسان افراد مىپذیرند که همه طبقات در برابر قانون یکسان نیستند. پس از اینکه چنین اطلاعاتى به خورد آنها دادیم با رغبت تسلیم ما مىشوند و هر نوع شغلى را که به آنها دهیم قبول مىکنند. از سوى دیگر، چنین نظام تربیتىاى انسانها را وامىدارد که هر نوع نوشتهاى را و یا هر سخنى را کورکورانه و بدون چون و چرا بپذیرند. همچنین به سبب درک ضعیفشان از امور، مىتوان نفرت آنها را در هر شرایطى و هر موقع که لازم باشد برانگیخت.
پروتکل3- بند11
- جهت دادن به فکر و اندیشه مردم غیریهودى به کمک سخن پردازى و تئورىهاى وسوسه انگیز، کار متخصصان و مدیران ما است. ما یهودیان در مشاهده امور، تجزیه و تحلیل آنها، محاسبات دقیق مسایل مالى، طرح برنامه هاى سیاسى و نیز حس همکارى با یکدیگر، رقیبى نداریم. تنها ممکن است یسوعىها در این زمینه با ما رقابت کنند. البته برنامه هایى طرح کرده ایم که این قوم را در چشم توده مردم ناآگاه، بىاعتبار سازیم. ضمناً باید یادآور شویم که ما به صورت یک سازمان مخفى عمل مىکنیم.
پروتکل5- بند 5
هرگونه ابتکار فردى و خلاقیتى را که به سودما نباشد، نابود کنیم. زیرا هیچ خطرى بالاتر از ابتکار و خلاقیت فردى نیست. به ویژه اگر خلاقیت، باهوش توأم باشد. کارى که از یک فرد مبتکر برمىآید، از میلیونها آدم عامى برنمىآید. لذا ما باید تعلیم و تربیت غیریهودیان را در جهتى سوق دهیم که قوه ابتکار از دانش آموزان گرفته شود و نطفه خلاقیت در ذهن آنها خفه گردد.
پروتکل5- بند 10
و به مدد شیوه هاى گوناگون، صحنه زمین را از وجود متخصصان و تحصیل کرده هاى غیریهودى پاک مىکنیم تا میزان تولید کاهش پیدا کند.
پروتکل6- بند 6
کسانى که بخواهند به کارهایى چون چاپ و نشر کتب و روزنامه بپردازند، آنها را ملزم به داشتن مدرک و اجازه نامه ویژه مىکنیم تا در صورت تخلف بلافاصله ازمزایاى چنین اجازه نامهاى محروم گردند. با اعمال چنین روشى مدرک تحصیلى نشانه لیاقت فکرى خواهد شد و صدور مدرک به دست دولت خواهد افتاد تا توده مردم، از راهى که مىخواهیم گمراه نشوند و به بهانه پیشرفت و ترقى دنبال این و آن راه نیفتند.
پروتکل12- بند 7
- براى آنکه بتوانیم به طور موثرى فعالیتهاى اشتراکى غیریهودیان را بدون آنکه به فعالیتهاى گروهى خودمان لطمه اى وارد شود، تخریب سازیم، باید همکارى گروهى را در همان مراحل نخستین عقیم کنیم.
معناى این سخن آن است که به نوسازى برنامه هاى آموزشى دانشگاهها مىپردازیم و تمام استادان و مقامات دانشگاهى را مطابق برنامه هاى سرى و محرمانه براى مشاغل جدیدشان آماده مىکنیم. انتصاب آنان را خیلى محتاطانه انجام مى دهیم و وضعى پیش مىآوریم که کاملا به دولت وابسته بشوند.
پروتکل 16- بند 1
- ما باید مطالب و موادى را وارد نظامهاى آموزشى غیریهودیان کنیم که نظم و انسجام را از سیستمهاى آموزشى آنان بگیرد و اوضاع درهم و برهمى به وجود آورد. اما هنگامى که خودمان به قدرت رسیدیم، تمام مواد و مطالبى را که بىنظمى به بار مىآورند، و دانشآموزان را به نافرمانى وامىدارند، از دروس دانشگاهها حذف مىکنیم.
پروتکل 16- بند 4
- از آنجا که قرنها تجربه، به ما آموخته است که عقاید در زندگى و هدایت انسانها نقش بسیار مهمى داشته و این عقاید از طریق تربیت به مردم القاء شدهاند، لذا ما باید افکار نو و مستقل را چون گذشته به انحصار خویش درآوریم. روش مهار کردن فکر هم اکنون در دست بررسى و مطالعه است. این کار را به وسیله سیستمى که به سیستم دروس عینى معروف است و هدف آن مبدل کردن غیریهودیان به آدمهایى بىفکر، بىخرد، مطیع که منتظرند دیگران برایشان فکر کنند و عقایدشان را شکل بدهند؛ انجام مىدهیم، یکى از بهترین عوامل ما به نام «بورژوئیز» تقریباً تدریس به وسیله دروس عینى را رواج داده است.
پروتکل 16- بند 9
- «کانسروتیسم» که حکماى اندیشمند ما آن را عامل هدایت و پرورش فکر تمام بشریت مىدانند، قبل از هر چیز باید جزء برنامه آموزش باشد. -
پروتکل 24- بند2
هدف وسیله را توجیه میکند
- قدرتهاى سیاسى جهان به سبب اعمال لیبرالیسم دچار مشکلات شدیدى هستند. وظیفه ما این است که فارغ از اینگونه مشکلات، به فکر پىریزى حکومت آینده خود باشیم. ما باید در طرحهاى خودبیشتر به ضروریات فکر کنیم تا به اخلاقیات و بیشتر به هدفها توجه داشته باشیم تا به وسیله ها.
پروتکل1 بند 16
- به راستى چقدر حکماى قوممان در روزگاران گذشته آینده نگر و دوراندیش بوده اند که مىگفتند «براى رسیدن به هدفهاى مهم باید از هر وسیله اى استفاده نمود و قربانیان فراوانى را براى رسیدن به هدفها فدا کرد». اگر چه غیریهودیان قربانیان زیادى داده اند، معذالک تعداد قربانیان قوم ما که ملیت ما را نجات بخشیده اند نسبت به تعداد آنان بسیار اندک است.
پروتکل15 بند 10
- مطمئناً احتیاجى نیست که بیش از این استدلال کنیم که خداوند مقدر کرده است تا بر جهانیان فرمانروا باشیم. مطمئناً احتیاجى نیست که ثابت کنیم تمام بدىهائى را که مرتکب شدهایم، همگى وسیله هائى بوده اند که از آنها براى رسیدن به هدفهایمان که همانا رفاه واقعى و برقرارى نظم است، کمک گرفته ایم.
پروتکل 22 بند 3
مطبوعات و رسانه
- مىدانیم که ممالک جهان از مطبوعات بعنوان وسیله هائى براى هدایت فکر مردم در جهت دلخواهشان استفاده مىکنند. لذا براى آنکه بتوانیم از مطبوعات در جهت خواسته هاى خود استفاده کنیم، باید در بین مردم نارضائى ایجاد نمائیم و سپس از طریق مطبوعات نارضائىها را منعکس سازیم.
پروتکل2 بند 5
مىدانیم که آزادى بیان تنها از طریق آزادى عمل تضمین مىشود، اما مردم غیریهودى نمىدانند چگونه از مطبوعات استفاده کنند. خوشبختانه این وسیله به دست ما افتاده است و ما مىتوانیم از طریق مطبوعات اعمال نفوذ کنیم.
پروتکل 2 بند 6
- ما باید دولتهاى غیریهودى را مجبور کنیم که در جهت خواستههاى ما قدم بردارند. روش کار چنین خواهد بود که افکار عمومى را از طریق مطبوعات که به قدرت بزرگ معروفند و تقریباً در دست ما مىباشند، شکل بدهیم و طبیعى است که دولتها به افکار عمومى توجه خواهند کرد.
پروتکل7 بند 5
- نحوه عملکرد مطبوعات در قلمرو حکومت ما به شرح زیر خواهد بود:
الف - از آنجا که مطبوعات نقش بسیار بزرگى در برانگیختن و فرونشاندن احساسات مردم دارند، لذا ما مىتوانیم به موقع از چنین احساساتى در جهت رسیدن به هدفهایمان استفاده کنیم.
ب - از آنجا که اکثریت مردم نمىدانند مطبوعات در خدمت چه کسانى هستند، لذا ما آنها را به خدمت خود در مىآوریم و حتى عواملى هم که ممکن است مطبوعات را مورد حمله قرار دهند، زیر نظارت و کنترل شدید قرار مىدهیم.
ج - امروزه تأسیس، چاپ و نشر مطبوعات داراى هزینه هاى فوق العاده سنگینى است. ولى وقتى که ما به قدرت رسیدیم، تنها در قبال دریافت مالیات، حق تمبر، و اخذ سپرده هاى سنگین، اجازه تأسیس مطبوعات را به افراد مىدهیم و از این طریق پول قابل توجهى هم به خزانه دولت ما سرازیر مىشود. از سوى دیگر، وضعى پیش مىآوریم که دولت ما از خطر حمله انتقاد مطبوعات مصون بماند و مطبوعات نتوانند روى لغزشهاى دولت ما انگشت بگذارند.
د - هرگاه بخواهیم، مطبوعات را به بهانه متشتت کردن افکار عمومى تعطیل مىکنیم.
ه - بعضى از عواملمان را وامىداریم که گاه به گاه در مطبوعات، بعضى از سیاستهایمان را که خود مىخواهیم، مورد حمله قرار دهند. البته غرض از اینکار رد گم کردن است.
ما مطبوعات را کنترل مىکنیم
مطبوعات نخواهند توانست بدون اطلاع ما کمترین خبرى را در اختیار مردم بگذارند. البته در زمان حاضر ما تا حدودى به چنین هدفهایى رسیدهایم. زیرا تمام کانونهاى خبرى جهان اطلاعات خود را از چند کانون خبرى محدود دریافت مىکنند. این چند کانون خبرى محدود که در آیندهاى نزدیک تماماً به دست ما خواهند افتاد و هر آنچه را که ما به آنها دیکته مىکنیم، در سراسر جهان پخش مىکنند.
اگر تدابیرى را که در مورد مطبوعات اندیشیده ایم، به مرحله اجرا درآوریم، ذهن و فکر غیریهودیان به تسخیرمان درمىآید و آنان وقایع جهان را از پشت عینکهاى رنگینى که ما به چشم آنها مىگذاریم، مىنگرند.
پروتکل12 بند3و4و5
آنچه که ما خودمان منتشر مىکنیم، روى ذهن خواننده در جهت منافعمان اثر مىگذارد به علاوه آنها را به بهاى ارزان در دسترس قرار مىدهیم، تا مردم آنها را حریصانه بخوانند.
پروتکل 12بند11
- ادبیات و روزنامه نگارى دو عامل مهم تربیتى بشمار مىروند. بنابراین، دولت ما اکثریت روزنامه ها را به تملک خویش درمىآورد. چنین اقدامى تاثیر نامطلوب مطبوعات و روزنامه هاى خصوصى را خنثى ساخته و ما را در موقعیتى قرار مىدهد که روى افکار عمومى تاثیر به سزایى بگذاریم. اگر اجازه و امتیاز انتشار ده نوع روزنامه را به مردم بدهیم، امتیاز انتشار سى روزنامه را به خود اختصاص مىدهیم. البته این کار طورى باید صورت گیرد که در مردم سوءظن ایجاد نکند. براى احتراز از ایجاد سوءظن، روزنامه هایى که خود منتشر مىکنیم، به ظاهر نظراتى مخالف خودمان ابراز مىدارند و بدین طریق بدگمانى مخالفانمان نسبت به ما کاملاً برطرف شده، و به زودى در داممان گرفتار مىشوند و نمىتوانند ضربه اى وارد کنند.
پروتکل 12بند13
روزنامه ها صرفاً بیانگر خواست و نظر ما هستند. افرادى هم که سنجیده از احزاب دفاع مىکنند، در واقع به دنبال بیرقى راه مىروند که ما برایشان برافراشته ایم.
- براى آنکه روزنامه هاى مبارزهجوى خود را به حرکت درآوریم، باید نهایت دقتمان را در تنظیم و ارائه مطالب بکار ببریم. البته موسسه اى را تحت عنوان بخش مرکزى مطبوعات تأسیس مىکنیم و به گردآورى نوشته ها و مطالب مىپردازیم. عوامل ما در این مرکز بدون آنکه توجهى را جلب کنند، تصمیم مىگیرند که چه مطالبى را متناسب با روز منتشر کنند. ضمناً بحثهاى متناقض و جنگى دروغین در قلمرو مطبوعات به راه مىاندازند تا ما بتوانیم هر چه بیشتر نظرات خود را بیان کنیم
- روشى که ما براى تنظیم و ارائه مطالب در پیش گرفته ایم، به دلیل آنکه براى مردم نامحسوس مىباشد، اعتماد کامل آنان را نسبت به حکومت ما جلب مىکند. ما از کاربرد این روش بسیار راضى هستیم زیرا مىتوانیم گاه به گاه احساسات مردم را نسبت به مسایل سیاسى برانگیخته و یا فرو نشانیم. گاه حقیقت را مىگوییم وگاه دروغ و زمانى هم مطالب متناقض ارائه مىکنیم. ما مطمئنیم که بر دشمنانمان غلبه مىکنیم، زیر آنان نمىتوانند همچون ما نظرات خود را از طریق مطبوعات ابراز کنند.
پروتکل12 بند17و18و19
مطبوعات را وامىداریم که به مسایلى چون رقابتها و مسابقات هنرى و ورزشى بپردازند. بدون شک پرداختن به اینگونه مسایل آنها را از مسایل بنیادى دور و منحرف مىکند. اندک اندک به ابراز نکردن عقیده خود عادت مىکنند و سرانجام، به تکرار همان چیزهایى مىپردازند که ما مىخواهیم و بدینسان به فکر آنان جهت مىدهیم و مىتوانیم به همکاریشان اعتماد کنیم.
پروتکل13 بند 3
مطبوعات معاصر ما به انتقاد از امور دولت، مذهب و بىکفایتىهاى غیریهودیان ادامه مىدهند و در نوشته ها یشان غیر اخلاقىترین اصطلاحات و عبارات را به کار مىگیرند تا به هر وسیله اى که مقدور باشد، شأن و منزلت آنان را تنزل دهند و این کار فقط از دست افراد با استعداد قوم هوشمند ما بر مىآید.
پروتکل 17بند 8
دین
- هنگامى که حکومت شاهنشاهى ما آغاز شد، همه ادیان باید از بین بروند، به جز دین ما که همانا اعتقاد به خداى یگانه است. بىشک سرنوشت قوم ما به عنوان قومى برگزیده با وجود خدا گره خورده، و هم اوست که تقدیر کار جهانیان را با سرنوشت ما پیوند داده است. لذا ریشه هرگونه عقیده اى باید از بیخ و بن کنده شود. حتى اگر این کار به انکار وجود خدا که ما امروزه شاهد آنیم، بیانجامد. این کار، نه تنها در دوره انتقال حکومت مفید است. بلکه به سود جوانانى است که در آینده به تبلیغات مذهبى دین موسى گوش فرا مىدهند. دینى که احکامى ثابت و پیشرفته دارد و تمام افراد جهان را به اطاعت ما وامى دارد.
پروتکل14 بند1
- فیلسوفان ما نارسایىهاى عقاید و مذاهب را مورد بحث و بررسى قرار مىدهند. اما کسى نباید اعتقادات واقعى مذهب ما را مورد بررسى قرار دهد. زیرا هیچکس جز خودمان نباید از کار دینمان سردربیاورد. وانگهى، افراد قوم خودمان هم حق برملا کردن اسرار دین را نخواهند داشت.
پروتکل14 بند 5
- از مدتها قبل کوشیده ایم که اعتبار کشیشان را در میان غیریهودیان از بین ببریم و به مأموریت آنها بر روى زمین که ممکن است هنوز هم مانع بزرگى برسر راه ما باشند، خاتمه دهیم. البته روز به روز از تأثیر آنها کاسته مىشود و اکنون آزادى عقیده در همه جا اعلام گردیده است. تنها «زمان» است که بین ما و لحظه ورشکستگى کامل آئین مسیحیت، فاصله انداخته است. راجع به ادیان دیگر اگر بخواهیم دست اندرکار شویم، مشکلات کمترى خواهیم داشت، ولى هنوز زود است در این باره صحبت کنیم. بطور کلى کشیشان را در تنگنا قرار داده ایم و تأثیر آنها روى مردم بر خلاف پیشرفتهاى گذشته شان، روز به روز رو به قهقرا مىرود.
پروتکل 17 بند 4
ضمن این که جوانان را با ادیان باستانى آشنا کرده، دین خود را به آنان آموزش مىدهیم اما آشکارا روى معایب کار کلیساهاى موجود، انگشت نمىگذاریم بلکه از طریق انتقادات حساب شده به جنگ آنها مىرویم تا مردم را از آنها جدا سازیم.
بطور کلى، مطبوعات معاصر ما به انتقاد از امور دولت، مذهب و بىکفایتىهاى غیریهودیان ادامه مىدهند و در نوشته ها یشان غیر اخلاقىترین اصطلاحات و عبارات را به کار مىگیرند تا به هر وسیله اى که مقدور باشد، شأن و منزلت آنان را تنزل دهند و این کار فقط از دست افراد با استعداد قوم هوشمند ما بر مىآید.
پروتکل17 بند7و8
- جوامعى که ما اخلاقیات را در آنها از بین برده ایم، وجود خدا را نفى مىکنند و از میان آنها شعله هاى آتش هرج و مرج طلبى (آنارشیسم) به هر سو زبانه مىکشد.
پروتکل23 بند 4
فساد
- اعتیاد به الکل و افراط در نوشیدن نوشابه هاى سکرآور، مشکلى است که پس از اعطاى آزادى در میان غیریهودیها رواج پیدا مىکند. بر ما یهودیها لازم است که در چنین مسیرى گام برنداریم. مردم غیریهودى از همان آغاز جوانى به وسیله عوامل ما بىبندوبار و بدون اخلاق بار مىآیند. عوامل ما عبارتند از معلمان سرخانه، خدمتکاران، منشىها و زنانى که در خانه هاى ثروتمندان بچه دارى مىکنند. به کمک زنان یهودى مردان غیریهودى را در عشرتکده ها و محلهاى عیاشى به فساد اخلاقى مىکشانیم و آنها را از جاده عفت و پاکدامنى منحرف مىسازیم. من این جامعه را که به دست زنها به فساد کشانده مىشود، جامعه زنان نام مىنهم زیرا در فساد و تجمل پرستى دنباله رو دیگرانند.
پروتکل1 بند 22
. تا زمانى که غیریهود مانع رسیدن ما به هدفهایمان باشند باید فساد، خیانت و رشوه خوارى را رواج دهیم. اگر چپاول کردن اموال مردم منجربه تسلیم شدن آنها در برابر حکومت بشود، نباید در انجام این کار تردیدى به خود راه دهیم.
پروتکل1 بند 24
- اگر در رابطه هایمان، دست روى حساسترین عصب ذهن آدمیان بگذاریم، خیلى زود به پیروزى خواهیم رسید و این اعصاب حساس ذهن آدمى، عبارتند از زراندوزى، مالپرستى و تنوع طلبى در ارضاء نیازهاى مادى. هر یک از این خواسته ها به تنهائى مىتواند آدمى را تسلیم ما بکند.
پروتکل1 بند 27
- براى آنکه بتوانیم صنعت غیریهودیان را به کلى نابود کنیم، علاوه بر انحصارطلبى، تجمل پرستى را رایج مىکنیم و نیازهاى کاذب مردم را افزایش مىدهیم. اقدام دیگر ما این است که مزد کارگرهارا بالا مىبریم به طورى که این افزایش دستمزد هیچگاه به سود آنها تمام نشود. چاره این کار آن است که بهاى ارزاق عمومى را بالا ببریم و گناه این گرانى را به گردن کاهش فرآورده هاى کشاورزى و دامى بیندازیم. در عین حال به شیوه بسیار زیرکانه اى میزان تولید را کاهش مىدهیم. بدین معنى که اعتیاد و هرج و مرج طلبى و کمکارى را در میان کارگران رواج مىدهیم و به مدد شیوه هاى گوناگون، صحنه زمین را از وجود متخصصان و تحصیل کرده هاى غیریهودى پاک مىکنیم تا میزان تولید کاهش پیدا کند.
پروتکل 6 بند 6
اهمیت خانواده و نقش تربیتى آن را در میان غیریهودیان از بین مىبریم و اجازه اظهار وجود به کسى نمىدهیم زیرا توده مردم باید صرفاً به وسیله ما اداره شود. به آنها اجازه نمىدهیم که رودرروى ما بایستد. حتى فرصت نمىدهیم که تقاضاى دادرسى بکنند. آنها باید به شنیدن حرفها ما واطاعت از ما عادت کنند.
پروتکل10 بند 5
- براى منحرف کردن فکر و ذهن آنهایى که ممکن است در بحثهاى سیاسى، برایمان مشکلاتى ایجاد کنند، ... فکر آنها را به مسایلى چون تفریح، سرگرمى و رفتن به کلوپها و... جلب مىکنیم. و در همین اثناء، مطبوعات را وامىداریم که به مسایلى چون رقابتها و مسابقات هنرى و ورزشى بپردازند. بدون شک پرداختن به اینگونه مسایل آنها را از مسایل بنیادى دور و منحرف مىکند. اندک اندک به ابراز نکردن عقیده خود عادت مىکنند و سرانجام، به تکرار همان چیزهایى مىپردازند که ما مىخواهیم و بدینسان به فکر آنان جهت مىدهیم و مىتوانیم به همکاریشان اعتماد کنیم.
پروتکل13 بند 3
ما ادبیاتى پست، کثیف و تهوع آور رواج دادیم و تا مدتى پس از به قدرت رسیدنمان اجازه مىدهیم که این سبک ادبیات به حیات خود ادامه دهد. تا بتوانیم بدینوسیله در برابر برنامه هاى خودمان نوعى آرامش و رخوت در مردم ایجاد کنیم. به علاوه افرادى آگاه و کارآزموده به رهبرى غیریهودیان منصوب مىکنیم و به ایراد سخنرانى و نشر مقالاتى ویژه مىپردازیم تا بدین وسیله بتوانیم روى ذهن غیریهودیها اثر گذاشته و آنان تنها آن دسته از معارف و معلوماتى را کسب کنند که دلخواه ما است و ما قبلاً آنها را تدارک دیده ایم.
پروتکل 14 بند 6
اقتصاد
- وجود بحران اقتصادى نفرت غیریهودیان را افزایش مىدهد و صنعت را دچار رکود مىسازد. در این هنگام ما مىتوانیم به مدد عملیات مخفیانه و نیز بیارى طلا که قبلاً آنرا به دست آورده ایم، آتش بحران اقتصادى را شعله ورتر سازیم و کارگران را در سراسر اروپا به خیابانها بریزیم. توده مردم به سبب ناآگاهىهایشان و نیز به سبب وجود بذر حسدى که ما در همان آغاز کودکى در ذهنشان کاشته ایم، آماده مىگردند که خود کارفرمایانرا بریزند و اموال آنها را به غارت ببرند. ما در این میان سالم خواهیم ماند و اموالمان به یغما نخواهد رفت زیرا از زمان شروع حادثه بخوبى آگاهیم و مىتوانیم به موقع براى حفظ خویش تدابیرى بیندیشیم.
پروتکل3 بند 12
- براى آنکه بتوانیم قدرت اندیشیدن را از مردم غیر صهیونیست سلب کنیم، باید فکر آنها را متوجه صنعت و تجارت کنیم. سرگرم شدن آنها به داد و ستد و اندیشیدن به منفعت، باعث مىشود که دشمن مشترکشان را فراموش کنند. از سوى دیگر، به صنعت جنبه احتکارى مىدهیم. بدین معنى که به بهاى صنعنتى شدن بسیارى از زمینها نادیده گرفته مىشوند که سرانجام به دست ما مىافتند و ما آنها را احتکار مىکنیم.
پروتکل4 بند 4
- مىخواهیم به انحصار ثروتهاى عظیم، منابع و کالاهایى که جوامع غیریهودى درآینده به مقیاس وسیعى به آنها متکى خواهند شد، دست بزنیم تا اینکه این جوامع را پس از شکست سیاسى با شکست اقتصادى نیز مواجه سازیم.
پروتکل6 بند1
- «اریستوکراسىِ غیرصهیونیستى» از این پس قدرت سیاسى ندارد و باید آن را مرده تلقى کرد. ولى به سبب داشتن زمین و خودکفایى مواد غذایى مىتوانند به عنوان خطرى بزرگ ما را تهدید کند. لذا باید به هر قیمتى که شده آنها را ازداشتن زمین محروم کنیم. براى وصول به این هدف، باید مالیاتهاى سنگین به زمینها ببندیم و وضعى پیش آوریم که زمینداران املاک خود را براى گرفتن قرض، در گرو طلبکاران بگذارند. به کمک چنین تدابیرى زمین داران بدون قید و شرط تسلیم ما خواهند شد.
پروتکل6 بند3
- براى آنکه بتوانیم صنعت غیریهودیان را به کلى نابود کنیم، علاوه بر انحصارطلبى، تجمل پرستى را رایج مىکنیم و نیازهاى کاذب مردم را افزایش مىدهیم. اقدام دیگر ما این است که مزد کارگرهارا بالا مىبریم به طورى که این افزایش دستمزد هیچگاه به سود آنها تمام نشود. چاره این کار آن است که بهاى ارزاق عمومى را بالا ببریم و گناه این گرانى را به گردن کاهش فرآورده هاى کشاورزى و دامى بیندازیم. در عین حال به شیوه بسیار زیرکانه اى میزان تولید را کاهش مىدهیم. بدین معنى که اعتیاد و هرج و مرج طلبى و کمکارى را در میان کارگران رواج مىدهیم و به مدد شیوه هاى گوناگون، صحنه زمین را از وجود متخصصان و تحصیل کرده هاى غیریهودى پاک مىکنیم تا میزان تولید کاهش پیدا کند.
پروتکل6 بند 6
- دولت ما تمام اقتصاددانان جهان را به خدمت خود درمىآورد. به علاوه آموزش اصول و مبانى اقتصاد به یهودیان نشانگر اهمیتى است که ما براى علم اقتصاد قائلیم. دولت ما از مشورت بانکداران، صاحبان صنایع سرمایه داران و میلیونرها برخوردار خواهد بود و همه چیز به زبان ارقام و اعداد بیان خواهد شد.
پروتکل8 بند 3
- سیستمى که از آن یاد شد، سایرموسسات موجود را به زودى واژگون نخواهد کرد بلکه تنها روى اقتصاد آنها اثر مىگذارد که نتیجتاً منجر به تغییرات کلى و همه جانبه موسسات خواهد شد و سرانجام همه موسسات در درون سیستم تحلیل مىروند.
پروتکل10 بند8
-در نظام حکومتى ما، شاه قانوناً مالک همه اموال دولت است و مىتواند به منظور به جریان انداختن پولها، تمام وجوه موجود را قانوناً ضبط کند (...) ثروتمندان باید بدانند که وظیفه آنان ایجاب مىکند که قسمتى از دارائى خود را در اختیار دولت بگذارند. زیرا دولت مالکیت باقى ثروتشان را محترم شمرده و شرافتمندانه سود بردن آنها را تضمین مىکند...
پروتکل 20بند 3
- تأکید پادشاه قوم ما بر آن خواهد بود که تعادل اقتصادى و صلح، هر دو تضمین گردد. براى آنکه این دو منظور برآورده شود، سرمایه داران باید بخشى از درآمد خود را به دولت واگذار کنند تا بدینسان چرخهاى ماشین دولت بخوبى و با اطمینان کامل به حرکت درآید. نیازهاى دولت باید به وسیله کسانى برآورده شود که اگر از ثروتشان چیزى برداشته شود، فشارى احساس نکنند.
پروتکل20 بند 7
- با خارج کردن پول از گردش، غیریهودیان را با بحران اقتصادى مواجه نموده ایم. به عبارت دیگر، سرمایه ها و پولهاى فراوانى را که متعلق به دولتهاى غیریهودى است، دچار رکود کرده ایم. مثلاً سرمایه هائى که بابت اینگونه وامها پرداخت مىشود، بار مالى این دولتها را سنگین کرده و در واقع دولتها برده اینگونه سرمایه ها مىشوند. تمرکز صنعت در دست عده معدودى از صاحبان صنایع، شیره جان ملتها و دولتها را مکیده است.
پروتکل20 بند 19
- ما بزرگترین قدرت عصر یعنى طلا را در اختیار داریم و در طول دو روز مى توانیم هر اندازه که بخواهیم، از انبارهایمان طلا خارج کنیم
پروتکل22 بند 2
آزادی
- آزادى سیاسى تنها یک نظریه است نه یک واقعیت. لذا آدمى باید بداند که چگونه از واژه آزادى سیاسى براى فریب توده ها استفاده کند و سپس آن را براى درهم شکستن قدرت حزب حاکم بکارگیرد. البته اگر حزب حاکم قبلاً خود از چنین شیوهاى براى دستیابى به قدرت استفاده کرده باشد، بهتر مىتوان همین شیوه را در مورد او بکار برد. به کمک واژه به اصطلاح آزادى مىتوان همین شیوه را در مورد او بکار برد. به کمک واژه به اصطلاح آزادى مىتوان پایه هاى حزب حاکم را سست و لرزان ساخت و بىاعتباریش را به توده مردم نشان داد. از آنجا که توده ناآگاه نمىتواند حتى یک روز هم بدون راهنما و رهبر هدفهایش را خود راهبرى نماید، لذا به آسانى رهبرى حزب جدید را مىپذیرد و بدینسان رژیم قدیم جاى خود را به رژیم جدید مىدهد.
پروتکل1 بند 6
- هنگامى که ما به قدرت رسیدیم، یعنى قدرت را از چنگ فرمانروایانى که با استفاده از واژه آزادى بر مردم حکومت مىکنند، خارج ساختیم، طلا جاى قدرت را خواهد گرفت. بنیاد نهادن حکومت براساس آزادى غیرممکن است. زیرا کسى نمىتواند آزادى را در متعارف و متعادلترین نوع آن بکارگیرد. اگر صرفاً براى مدت کوتاهى مردم را در اداره امور خویش آزاد بگذاریم تا هر کس فرمانرواى خویش بشود، دیرى نخواهد پایید که انسجام امور از هم گسیخته مىشود و مردم دست به کشتار همدیگر مىزنند و از دولت چیزى جز تلى خاکستر به جاى نخواهد ماند.
پروتکل1 بند 7
- کلمه آزادى، جوامع انسانى را به جنگ علیه هرگونه زور و قدرتى برمىانگیزد. حتى علیه خداوند و قوانین طبیعت. لذا زمانى که ما به سلطنت رسیدیم، باید واژه آزادى را از قاموس و فرهنگ زندگى حذف کنیم. زیرا این واژه تودههاى مردم را به جانورانى خونخوار مبدل مىکند. این جانوران خونخوار وقتى که شکم هایشان از خون و خونابه سیر و سیراب شد، به خوابى عمیق فرومىروند و از همه چیز بىخبر مىشوند. در این حالت به خوبى مىتوان آنها را به زیر زنجیر کشید زیرا اگر خون نیاشامند، نخواهند خوابید و کشمکش همچنان ادامه مىیابد.
پروتکل3 بند 18
- کلماتى چون آزادى، برابرى و برادرى در واقع اسمهاى مستعارى هستند که فراماسونرهاى ما آنها را بکار مىبرند. هنگامى که حکومت شاهنشاهى ما آغاز گشت این کلمات را از صورت استعارى بودن بیرون آورده و به صورت عباراتى ایده آلى چون حق آزادى، وظیفه برابرى و آرمان برادرى درمىآوریم. بدین معنى ما غلطترین کار را انجام مىدهیم.
پروتکل9 بند 2
- براى جلوگیرى از نابودى بىموقع موسسات و سازمانهاى غیریهودى، اهرمها و فنرهایى که گردش کار این سازمانها را تنظیم مىکنند، تعبیه کردهایم و با دقت و ظرافت هر چه تمام آنها را کار گذاشته ایم. «سیاست آزادى عمل» که نظم و هماهنگى را ازسازمانها و موسسات مىگیرد، درموقع لزوم به جاى اهرمهاى تنظیم کننده، پیاده مىکنیم. به بیان دیگر، به درون سیستم مدیریت، قانونگذارى، انتخابات، و نیز مطبوعات و آزادىهاى شخصى و از همه مهمتر سیستم تعلیم و تربیت این جوامع دست برده ایم و «فلسفه آزادى» را رواج داده ایم.
پروتکل9 بند 11
- در تمام کشورهاى جهان واژه هایى مانند وزارت، نمایندگى، سنا، شوراى دولتى، شوراى قانونگزارى و هیأت اجرایى، علیرغم تنوع و تعددشان همگى مفهوم دولت را مىرسانند و ضرورتى ندارد که من درباره رابطه این موسسات با یکدیگر صحبت کنم. زیرا همه شما به این امر واقفید. تنها توجه شما را به اهمیت کارکرد این موسسات جلب مىکنم. این موسسات وظایف دولت را (قانونگزارى، قضایى، اجرایى) بین خود تقسیم کردهاند و مانند اعضاى مختلف بدن انسان با هم عمل مىکنند. حال اگر قسمتى از ماشین دولت صدمه ببیند، تمام دستگاه دولت مثل بدن انسان بیمار مىشود و سرانجام مىمیرد.
با توجه به مقدمات بالا مىخواهم نتیجه بگیرم که اگر سم آزادى را به درون یکى از بافتهاى دولت تزریق کنیم، سم به دیگر بافتها نفوذ کرده و سرانجام موجب نابودى دولت مىشود. گفتار زیر این مطالب را به خوبى روشن مىکند.
پروتکل10 بند 9و10
- آزادى یعنى حق انجام دادن هر عملى که قانون آن را مجاز بداند. چنین تعریفى از آزادى مىتواند به بهترین وجهى ما را در رسیدن به هدفهایمان کمک کند. زیرا قانون در دست ما است و ما مختار خواهیم بودکه هر آنچه را مىخواهیم، از قانون حذف و هر آنچه را که مىخواهیم، به قانون اضافه کنی.
پروتکل12 بند 2
جمهوری
- نابودى اریستوکراسى بنابه راهنمائى ما و بوسیله عواملمان صورت گرفت
پروتکل3 بند 22
- سالیانى بس دراز، مردم باور مىداشتند که شاهان بنا به اراده خداوند بر مردم استیلا یافته اند و در نتیجه همین تصور، بدون تردید و دودلى تسلیم آنان مىشوند ولى از زمانى که ما از حقوق انسانها سخن به میان آوردیم، تزلزلى در اندیشه آدمیان نسبت به جاودانى بودن حکومت شاهان ایجاد کردیم و تقدس شاهان را در چشم مردم از بین بردیم. و نیز هنگامى که اعتقاد مردم را نسبت به خدا تضعیف کردیم، قدرت را از کاخ شاهان به خیابانها کشیدیم و آنرا در مالکیت متمرکز ساختیم و سپس آنرا به غنیمت بردیم.
پروتکل 5 بند 4
- از زمانى که سیاست آزادى طلبى به امر مملکتدارى راه یافت، سیستم حکومت مطلقه جاى خود را به حکومت مشروطه داد و بدینسان مردم غیریهودى با دست خود حکومتهاى مطلقه را که از ثباتى نسبى برخوردار بودند، متزلزل ساختند. زیرا حکومت مشروطه جز بىنظمى، سوءتفاهم، کشمکش، عدم توافق و برخورد میان احزاب چیزى دیگر ببار نمىآورد. به عبارت دیگر، مشروطه مکتبى است که جز نابودى دولت هدفى دیگرندارد. باید افزود که تریبون سخنرانان از جمله عواملى بوده است که در واژگون و متزلزل کردن حکومتهاى مشروطه نقش بسیار مهمى بازى کرده است. پس از آنکه حکومتهاى مشروطه یکى پس از دیگرى بر اثر حمله و انتقادهاى شدید واژگون شدند، مردم به فکر حکومت جمهورى افتادند. آنگاه به وساطت قوم ما رؤساى جمهورى ازمیان توده مردم انتخاب شدند. یعنى غیریهودیان بىآنکه خود بدانند، دست نشاندگان ما را به رهبرى خود پذیرفتند. همه تحولات بالا که درا مر مملکتدارى صورت گرفته است، به مثابه نقبى است که به دست ما زیرپاى مردم غیریهودى حفر شده است.
پروتکل 10 بند 11
- در گفتار بالا نشان دادیم که به وساطت ما حکومت از مطلقه به مشروطه و از مشروطه به جمهورى تحول پیدا کرد. اینک مىخواهیم اندکى درباره ویژگیهاى حکومت جمهورى بحث کنیم:
رییس جمهور حکومتهاى غیریهودى تحت نفوذمان را ما از میان موثقترین عوامل و دست نشاندگانمان نامزد مىکنیم و سپس او را براساس رأىگیرى انتخاب مىنماییم.
از آنجا که قوانین را ما از قبل تدوین کردهایم، حق تغییر و تعویض قانون را از رییس جمهور سلب مىکنیم. در عوض او را به ریاست کل قوا منصوب مىنماییم تا بتواند درموقع لزوم، ازقانون اساسى دفاع کند. رییس جمهور، عملاً فرد فاقد اختیارى است که هدف و مسئولیتش تنها حفظ قوانین است که ما از پیش تدوین کرده ایم.
بسیارروشن است که کلید معما، در دست ما مىباشد و کسى جز ما نمىتواند در قوانین دخل و تصرفى به عمل آورد.
پروتکل10 بند 12و13و14و15
استبداد
- از زمانى که حیات اجتماعى آدمیان آغازگشت، فشارها، رفتارهاى ظالمانه و حیوان صفتانه اى از سوى فرمانروایان باعث شد که توده هاى مردم تحت سلطه درآیند و مطیع فرمانروایان خود شوند. آنگاه با وضع قوانینى که در واقع همان چهره تغییریافته زور و تهدید هستند، آدمیان به زیر سلطه درآمدند و من در اینجا مىخواهم بگویم که طبق قانون طبیعت، «حق» یعنى اعمال زور و فشار.
پروتکل1 بند 5
- به اعتقاد ما حق یعنى اعمال زور. واژه حق واژهاى ذهنى است که به هیچ وجه جنبه عینیت به خود نمىگیرد. در نظام سیاسى ما حق این چنین تعبیر مىشود: هر آنچه را که مىخواهم به من بده زیرا من از تو قوىترم. نیازى نیست که ثابت کنم حق از آن کیست.
پروتکل 1 بند 13
- تنها به یارى یک فرمانرواى مستبد و سختگیر مىتوانیم طرحهایى را که در پیش داریم به مرحله اجرا درآوریم و میان دستگاههاى مختلف دولت که به مثابه یک ماشین عمل مىکند، نوعى هماهنگى برقرار کنیم. لذا مىتوان چنین نتیجه گرفت که مناسبترین نوع حکومت براى یک کشور، حکومتى است که در آن قدرت به یک نفر تفویض بشود. بدون وجود یک حکومت مطلقه مستبد، تمدن نمىتواند به حیات خود ادامه دهد
و این تمدن تنها به وسیله رهبران و نخبه ها بارور مىشود نه به وسیله توده هاى ناآگاه. توده مردم وحشى است و توحش خود را در هر موقعیتى نشان مىدهد. هنگامى که توده ها آزادى به دست آوردند آزادى به صورت هرج و مرج که خود اوج توحش است جلوه گر مىشود.
پروتکل1 بند 21
- منطق ما زورگویى و متقاعد کردن است. در مسایل سیاسى، تنها زور است که پیروز مىشود به ویژه اگر رهبران سیاسى بتوانند آن را مخفیانه اعمال کنند. اگر فرمانروایى نمىخواهد تسلیم دیگران شود، باید با خشونت و نیرنگ به متقاعد کردن دیگران که از اساسىترین اصول حکومت هستند، متوسل شود.
پروتکل1 بند 21
اریستوکراسى از حمایت قانون برخوردار بود و از کار و دسترنج زحمتکشان ارتزاق مىکرد. به همین لحاظ بخاطر حفظ منافعش، همواره به تغذیه و سلامت کارگران توجه خاص داشت و مىخواست که کارگر، سالم و نیرومند باشد تا بهتر و بیشتر از او بهره کشى کند. اما موضع ما درست مخالف این نظریه است. ما به مرگ و میر و کشتار غیر یهودیان فکر مىکنیم. به عبارت دیگر، قدرت ما، در گروکاهش مستمر مواد غذائى وضعف جسمى کارگر مىباشد. زیرا از این طریق مىتوانیم کارگر را به اسارت خود درآوریم تا او را در اختیار داشته باشیم و نتواند علیه خواستهاى ما اقدام بکند. تسلطى که از طریق ایجاد گرسنگى بر کارگران به دست مىآید، به مراتب مطمئن تر از تسلطى است که اریستوکراسى به مدد قانون و شاه کسب کرده بود.
پروتکل3 بند 8
- هیچگونه محدودیتى براى حوزه فعالیتهاى ما وجود ندارد. دولت توانمند ما که در شرایطى فوق العاده قانونى به بقا خویش ادامه مىدهد. با واژه دیکتاتورى که مفهوم زور وقدرت از آن مستفاد مىشود، توصیف مىگردد. من اکنون در مقامى هستم که با کمال اطمینان و آگاهى به شما بگویم که قانونگذاران در موقع مناسب به داورى مىنشینند و سپس درمورد ما حکم مىکنند. به زودى کشتار وحشیانه خود را آغاز مىکنیم و بر مرکب پیروزى سوار مىشویم. ما صرفاً براساس زور به فرمانروایى خویش ادامه مىدهیم زیرا همچون یگانه حزب حاکم، تمام نیروها مغلوب و مطیع ما مىشوند. حربههاى نامحدود ما عبارتند از حریصانه سوزاندن آدمیان، بىرحمانه انتقام گرفتن و سرسختانه کینه توزى کردن.
پروتکل9 بند 4
ما تنها یک پادشاه مىخواهیم که همه مردم روى زمین را متحد سازد و نابسامانیها را - مرزها، ملیتها و مذاهب ریشهکن سازد. پادشاهى مىخواهیم که بتواند صلح و آرامشى که رهبران فعلى نمىتوانند به ما بدهند، براى ما فراهم آورد.
پروتکل10 بند 22
- براى آنکه آرزوى استقرار حکومت مطلقه قوم خود را در دل همه مردم جهان ایجاد کنیم، لازم است که رابطه مردم را با دولتهایشان تیره کنیم. به طورى که مردم بر اثر اختلاف عقیده، گرسنگى، بیمارى و کشمکش به تنگ آیند و جز به رهایى از دست دولتهایشان و پناه بردن به حکومت نجاتبخش ما، به چیز دیگرى نیندیشند
پروتکل10 بند 23
- با توجه به آنچه که قبلاً گفتیم اندک اندک زمینه نابودى دولتهاى غیریهودى را فراهم مىکنیم و سرانجام قدرت را به دست مىگیریم. پس از اینکه به قدرت دست یافتیم، به طور نامحسوسى اصول قانون اساسى دول غیرصهیونیست را گام به گام حذف مىکنیم و هنگامى که زمان موعود فرا رسید، حکومت مطلقه قوم خود را جایگزین هرنوع حکومتى مىسازیم.
پروتکل10 بند 20
- هنگامى که سرانجام به طور قطع، در اثر یک کودتاى یک روزه - که در همه جا طى یک روز به وقوع مىپیوندد به مقام شاهى نائل آمدیم، و نیز هنگامى که بىاعتبارى همه حکومتها مورد قبول همگان واقع شد (این کار وقت زیادى لازم دارد شاید یک قرن طول بکشد که این اتفاق به وقوع بپیوندد)، دیگر اجازه نخواهیم داد که توطئه اى علیه ما صورت بگیرد. لذا هر کسى که اسلحه به دست بگیرد و بخواهد علیه شاهنشاهى ما که در شرف شکل گرفتن خواهد بود، قیام کند، او را با بى رحمى خواهیم کشت.
پروتکل 15بند 1
- در جوامع غیریهودى که ما در آنجا بىنظمى و نابسامانى ایجاد کردهایم، تنها راه ممکن براى برقرارى نظم و اعمال حاکمیت، همانا استفاده از روشهاى خشونت آمیز است و در این زمینه هیچگونه ارفاقى نباید به قربانیان نمود. زیرا آنها باید فداى رفاه آینده بشوند و رسیدن به رفاه عمومى حتى اگر به قیمت قربانى شدن عده خیلى زیادى بشود، وظیفه اصلى هر دولتى به شمار مىرود. اصولاً اعمال قدرت، ثبات حکومت را تضمین مىکند و قدرت هم زمانى کسب مىشود که بتوان زور گفت.
پروتکل 15بند3
- مرگ، براى همه یک امر اجتناب ناپذیر است. آنهایى که مانع انجام برنامه هاى ما مىشوند، بهتر است که مرگشان را جلو بیاندازیم و آنها را نابود کنیم. از جمله این افراد فراماسونرهایى هستند که علیه ما اعتراض مىکنند. طورى آنها را مىکشیم که جز برادران همخونمان کسى متوجه نشود. حتى طورى آنها را ازبین مىبریم که خود قربانیان هم نفهمند و به نظر آید که مرگ آنها ناشى از نوعى بیمارى بوده است. البته برادران خودمان حق افشاى این راز را ندارند.
پروتکل 15بند 11
- ما در همه موارد مستبد خواهیم بود و این استبداد، معقول و منطقى به نظر خواهد رسید. تمام اوامر و مقررات ما مورد احترام بوده و بدون چون و چرا به اجرا درخواهد آمد. هرگونه شکایتى از سوى ملت نادیده گرفته مىشود و وضعى پیش مىآوریم که ریشه همه نارضایىها از بیخ و بن کنده شود. به علاوه براى آنکه چشم همه را بترسانیم، به اعمال مجازاتهاى سنگین دست مىزنیم.
پروتکل15 بند 22
- شورش علیه دولت، به پارس کردن سگ در برابر فیل مىماند. زیرا دولتى که از نظر مردم نه از نظر پلیس، خوب سازمان یافته باشد، به اینگونه شورشها اهمیتى نمىدهد. لذا براى نشان دادن اهمیت اینگونه شورشها مثالى بهتر از زوزه سگ در برابر فیل، نمىتوان یافت. زیرا وقتى که سگ به وضوح فیل را دید، زوزه اش را قطع مىکند و دمش را تکان مى دهد.
پروتکل19 بند 2
- مطمئناً احتیاجى نیست که بیش از این استدلال کنیم که خداوند مقدر کرده است تا بر جهانیان فرمانروا باشیم.
پروتکل22 بند 3
- قدرت شکوهمند ما قادر است که حکومت را بدست گیرد و بشر را هدایت کند. کار ما سخن سرائى و سرهم کردن کلمات نامفهوم نیست. قدرت ما بگونه اى است که هر کس را وامىدارد تا با احترامى توأم با ترس در برابر عظمتش زانو بزند.
پروتکل22 بند 4
سیاست پنهان و فراماسونری
- ما بر روى صحنه نقش حامى کارگر را بازى مىکنیم و بدینسان زیر شعار همکارى، برابرى و تحت شعار «اشتراک مساعى جهانى» و نیز مطابق اصول فراماسونرى خویش، کارگران را به صف نیروهاى جنگجوى خویش یعنى سوسیالیزم، انارشیسم و کمونیزم مىکشانیم
پروتکل3 بند 7
اگر انقلاب فرانسه را به یاد آوریم، در مىیابیم که عنوان و لقب کبیر را ما به آن دادیم، مقدمات آنرا ما فراهم کردیم و خلاصه آنکه طراحى آنرا ما به عهده گرفتیم.
پروتکل3 بند 14
بدون حضور دستهاى پنهان ما، ملتها نمىتوانند حتى بر سر یک مسأله ناچیز و خصوصى با هم به توافق برسند.
پروتکل 5 بند 6
ما کارهایمان را به وسیله سازمانهاى فراماسونرى که ناشناخته هستند، انجام مىدهیم و کوشش مىکنیم هدفهایمان گمان و سوءظن برنیانگیزد و این گله غیریهودى به فراماسونرى ما به پیوندد و به چشم رفقاى خود خاک بپاشد.
پروتکل11 بند 7
- حتى اگر امروزه، مطبوعات فرانسه را به عنوان مثال در نظر بگیریم، به نشانه هاى همکارىهاى فراماسونرى به خوبى در آنجا پى مىبریم. تمام ارگانهاى مطبوعات به طور اسرارآمیزى با هم در ارتباطند و چون پیشگویان قدیم منبع اطلاعات را افشا نمىکنند مگر آنکه همگى تصمیم به افشاى منبع بگیرند. و تا زمانى که اسرار، در اختیار تعداد محدودى باشد، پرستیژ و منزلت روزنامه نگاران توجه اکثریت مردم کشور را جلب کرده و توده مردم با شور و شوق به دنبال آنها راه مىافتند.
پروتکل12 بند21
- تا پیش از آغاز شاهنشاهىمان، روشى متناقض درباره مسایل سیاسى در پیش مىگیریم. بدین معنى که لژهاى فراماسونرى آزادى را در تمام کشورهاى جهان ایجاد مىکنیم و سپس آنها را گسترش مىدهیم و تمام آنهایى که در زمینه فعالیتهاى اجتماعى مشهور باشند، به این لژها جلب مىکنیم. زیرا در این لژها مىتوانیم عوامل اصلى جاسوسى و نیز عواملى که مىتوانند روى دیگران اثر بگذارند، پیدا کنیم. آنگاه تمام لژها را تحت رهبرى یک اداره مرکزى، که اعضاى آن همه از حکماى قوممان هستند، و براى همه ناشناخته اند، درمىآوریم. تمام لژها نمایندگانى در اداره مرکزى خواهند داشت که به وسیله این نمایندگان دستورات و برنامه هاى سرى به لژها اعلام مىشود. در این لژها، بین عناصر انقلابى و لیبرال نوعى وصلت و ارتباط برقرار مىکنیم. ترکیب این لژها طورى خواهد بود که از همه قشرهاى جامعه، افرادى در آن عضویت داشته باشند. البته فعالیتهاى سیاسى و طرحهاى مخفى لژها را از همان آغاز تأسیس و گشایش لژ، زیرنظر مىگیریم. باید اضافه کرد که پلیسهاى ملى و بین المللى از جمله کسانى خواهند بود که در این لژها عضویت پیدا خواهند کرد. طبیعى است که غیریهودیان از ماهیت واقعى کار لژها سردرنخواهند آورد.
پروتکل15 بند 4
- غیریهودیان بدون کنجکاوى، عضویت لژها را مىپذیرند. عدهاى از آنها به خاطر استفاده هاى مالى و بعضى هم به خاطر رسیدن به موقعیت، شهرت و نیز مورد ستایش واقع شدن، به عضویت لژها در مىآیند، ما هم در برآوردن اینگونه خواستها بسیار بخشنده ایم.
پروتکل15 بند 7
- در شرایط کنونى که تمام قدرتهاى جهان داراى پایههاى لرزانى هستند، قدرت سیاسى ما داراى پایه هاى استوارى است. زیراوجود آن محسوس نیست. زمانى قدرت ما تجلى خواهد کرد که هیچگونه خطرى آن راتهدید نکند.
پروتکل1 بند15
- چه کسى مىتواند با یک قدرت نامحسوس درافتد و آنرا واژگون سازد؟ این ما هستیم که چنین قدرت نامحسوسى داریم. اگر چه فراماسونرهاى غیریهودى، کورکورانه در خدمت ما هستند، و براى مقاصد ما کار مىکنند، اما برنامه هاى ما همچنان براى آنها و دیگران ناشناخته و اسرارآمیز باقى خواهد ماند.
پروتکل4 بند2
- جهت دادن به فکر و اندیشه مردم غیریهودى به کمک سخن پردازى و تئورىهاى وسوسه انگیز، کار متخصصان و مدیران ما است. ما یهودیان در مشاهده امور، تجزیه و تحلیل آنها، محاسبات دقیق مسایل مالى، طرح برنامه هاى سیاسى و نیز حس همکارى با یکدیگر، رقیبى نداریم. تنها ممکن است یسوعىها در این زمینه با ما رقابت کنند. البته برنامه هایى طرح کرده ایم که این قوم را در چشم توده مردم ناآگاه، بىاعتبار سازیم. ضمناً باید یادآور شویم که ما به صورت یک سازمان مخفى عمل مىکنیم.
پروتکل5 بند5
- عامل اصلى موفقیت ما در امور سیاسى پنهانکارى است. بدین معنى، گفتار و عمل سیاستمدار هیچگاه نباید یکى باشند.
پروتکل7 بند4
هیچگاه نباید به بحث و تبادل نظر درباره طرح کلى سیستم بپردازیم زیرا بسیارى از اسرار آن کشف خواهد شد. به علاوه بحث و تبادل نظر موجب مىشود که افراد به برداشتهاى متفاوتى برسند و این خود موجب تغییر و دستکارى سیستم مىشود.
پروتکل10 بند7
ما کارهایمان را به وسیله سازمانهاى فراماسونرى که ناشناخته هستند، انجام مىدهیم و کوشش مىکنیم هدفهایمان گمان و سوءظن برنیانگیزد و این گله غیریهودى به فراماسونرى ما به پیوندد و به چشم رفقاى خود خاک بپاشد.
پروتکل11 بند7
- فیلسوفان ما نارسایىهاى عقاید و مذاهب را مورد بحث و بررسى قرار مىدهند. اما کسى نباید اعتقادات واقعى مذهب ما را مورد بررسى قرار دهد. زیرا هیچکس جز خودمان نباید از کار دینمان سردربیاورد. وانگهى، افراد قوم خودمان هم حق برملا کردن اسرار دین را نخواهند داشت.
پروتکل 14بند5
لژهاى فراماسونرى آزادى را در تمام کشورهاى جهان ایجاد مىکنیم و سپس آنها را گسترش مىدهیم (...) طبیعى است که غیریهودیان از ماهیت واقعى کار لژها سردرنخواهند آورد.
پروتکل 15 بند4
- برنامه کار شاه اززمان حاضر تا آینده موعود، براى همه پوشیده و مکتوم خواهد ماند. حتى براى کسانى که خود را نزدیکترین مشاور او مىخوانند. تنها خود شاه و سه تن کفیل وى مىدانند که در آینده چه وضعى پیش خواهد آمد.
پروتکل24 بند8
نفاق، فتنه
- میان سیاست و اخلاق هیچگونه وجه اشتراکى نیست. فرمانروایى که متکى به اخلاق باشد، نمىتواند سیاستمدارى کار کشته و ماهر از آب درآید و نتیجتاً پایه هاى قدرت سیاسى او متزلزل خواهد گشت. آنهایى که مىخواهند گام در وادى سیاست بگذارند، باید هم نیرنگ باز باشند و هم بتوانند دیگران را متقاعد کنند. صفاتى چون درستکارى و راستگویى خطرى بزرگ براى سیاست بشمار مىروند. زیرا چنین صفاتى شدیدتر از هر دشمنى، فرمانروا از اریکه حکمرانى به زیر مىکشند. البته فرمانروایان جوامع غیرصهیونیست باید چنین صفاتى را دارا باشند تا هر چه زودتر از پاى درآیندو تسلیم ما شوند. ولى در نظام سیاسى جوامع صهیونیستى، قیودات اخلاقى نباید وجود داشته باشد.
پروتکل 1 بند 12
- احتمال مىرود که براى مدت زمانى معین غیریهودیها در سراسر دنیا با هم سازش کنند و این سازش امنیت ما را به خطر اندازد. ولى از این خطر جان سالم به در خواهیم برد زیرا اختلافات موجود آنها بسیار وسیع و ریشه دار است و آنها به این زودیها جرأت چنین سازشى را پیدا نخواهند کرد.ما طورى مردم را به جان هم انداخته ایم که همه به همدیگر بدگمانند. نفرت مردم از یکدیگر به خاطر تعصبات مذهبى و نژادى که در طول 20 قرن گذشته تبلور یافته است، اجاره نخواهد داد که مردم به این سادگى با یکدیگر آشتى کنند. به همین دلیل اگر ملتى بخواهد اسلحه اش را علیه ما بردارد، دولتى پشتیبان خود نخواهند یافت. بنابراین دولتهاى غیریهودى باید به خاطر بسپارند که هر نوع تبانى و توافقى علیه ما فىنفسه زیانبخش خواهد بود. قدرت ما فوق العاده است و در آن تردیدى نیست. بدون حضور دستهاى پنهان ما، ملتها نمىتوانند حتى بر سر یک مسأله ناچیز و خصوصى با هم به توافق برسند.
پروتکل 5 بند 6
- بنابه تحریک ما، ترور و وحشت همه جا را فرا مىگیرد، افراد با آرمانها و عقاید مختلف مانند سلطنت طلب، عوام فریب، سوسیالیست و آرمانگرا (ایده آلیست) به خدمت ما درخواهند آمد و بنا به اغواى ما مىکوشند تا هر نوع نظم و آرامشى را برهم زنند و همه جا را به آشوب بکشانند. وجود چنین طغیانهایى دولتها را دچار دگرگونى مىکند و مردم حاضرمىشوند براى برقرارى صلح و آرامش همه چیز را فدا کنند. تا زمانى که به قدرت جهانى ما اعتراف نکنند و تا زمانى که تسلیم ما نشوند، صلح را به سرزمینشان باز نخواهیم گرداند.
پروتکل9 بند 5
- براى آنکه آرزوى استقرار حکومت مطلقه قوم خود را در دل همه مردم جهان ایجاد کنیم، لازم است که رابطه مردم را با دولتهایشان تیره کنیم. به طورى که مردم بر اثر اختلاف عقیده، گرسنگى، بیمارى و کشمکش به تنگ آیند و جز به رهایى از دست دولتهایشان و پناه بردن به حکومت نجاتبخش ما، به چیز دیگرى نیندیشند.
پروتکل10 بند 23
کسانى هستند که به ظاهر، مخالفمان هستند اما در واقع ما خود آنها را تعیین کردهایم. در نوشته هاى این دسته، مطالبى وجود دارد که به نظر مىرسد با ما اصطکاک دارند. مخالفان واقعىمان اینگونه مخالفتهاى ظاهرى را از نوع مخالفتهاى خود تلقى کرده و باعث مىشوند که ما آنها را شناسایى کنیم.
پروتکل 12 بند16
تحولات بىفایده حکومتهاى غیریهودى که با وساطت ما انجام مىگیرد، اعتبار حکومتهایشان را تنزل مىدهد و مردم از اوضاع نابسامان حکومتهایشان آنچنان خسته مىشوند که راضى مىگردند هر نوع خفت و ذلتى را در دوران حکومت ما تحمل کنند و هرگز جرأت رهایى از زیر سلطه ما و تحمل رنجهایى چون رنجهاى گذشته، به خود راه ندهند.
پروتکل14 بند3
اگر در این دنیا نابسامانى و اغتشاشاتى رخ داد، بدانید که اینگونه اغتشاشات را ما به وجود آورده ایم، تا بتوانیم همکارى افراد را با هم از بین ببریم.
پروتکل15 بند6
- هنگامى که زمان موعود فرا رسید تا دربار پاپ متلاشى شود، ملتها با اشاره دستى نامرئى به سوى دربار حرکت مىکنند، و هنگامى که خود را روى پاپ پرت کردند، ما زیر پوشش مدافع وى، و نیز به بهانه جلوگیرى از خونریزى بیشتر، پادرمیانى و میانجىگرى مىکنیم. و وقتى که به این طریق فکر مردم را مغشوش و منحرف کردیم، به درون دربار، نفوذ مىکنیم و تا قدرت آنرا از بین نبریم، بیرون نخواهیم آمد.
پروتکل17 بند 5
- طبق برنامه هایمان یک سوم از افراد تحت سلطه، مراقب رفتار و اعمال بقیه خواهند بود و این کار را بر اساس خدمت داوطلبانه خویش به دولت، انجام مىدهند. خبرچینى و جاسوسى براى دولت نه تنها ناپسند نیست، بلکه مایه افتخار هم هست. در عین حال اگر کسى گزارشى بىاساس علیه دیگران به دولت بدهد، شدیداً مجازات خواهد شد. تا کسى نتواند از قدرتش سوءاستفاده کند و از حق خود تجاوز نماید.
پروتکل17 بند 10
مدیریت جهانی
- موازین قانونى کشورهاى جهان بزودى درهم خواهند شکست. زیرا ما از همان آغاز تأسیس آنها را با نوعى عدم تعادل ایجاد کردهایم و به سبب همین عدم تعادل شروع به نوسان مى کنند و سرانجام محورى را که به دورش مىچرخند فرسوده مىسازند. غیریهودیان مىپندارند که معیارهاى قانونیشان از تعادل و ثبوتى همیشگى برخوردار است، اما نمىدانند که روزى با عدم تعادل موازین قانونى خود مواجه مىشوند
پروتکل3 بند 2
- در هر دولتى که قدرت به طور نامطلوبى سازمان یافته باشد، قوانین و مقررات، اعتبارشان را از دست داده، دستخوش طوفان حوادث مىشوند و سرانجام لیبرالیسم پدید مىآید. طبق قانون حکومت اقویا، باید تمام مقررات و قوانین را متلاشى سازیم و براى آنهایى که داوطلبانه از لیبرالیسم دست کشیدهاند و تسلیم ما شدهاند، منجى شویم.
پروتکل 1بند 14
- خواه دولتها در اثر ضعف داخلى متلاشى شوند و خواه در اثر چیرگى دشمنان خارجى از بین بروند، سرانجام زیر نفوذ ما قرار خواهند گرفت. زیرا سرمایه، که به مثابه ریسمان محکمى است، در دست ماست. دولتهایى که به این ریسمان محکم چنگ نمىزنند، سقوطشان حتمى خواهد بود.
پروتکل1 بند8
- از آنجا که تغییر دادن رهبریهاى ممالک جهان مقدور و میسر مىباشد و از آنجا که مىتوانیم نقش بسیار مهمى در اینگونه تغییر و تحولات داشته باشیم، لذا برایمان آسان خواهد بود که اختیار انتصاب و انتخاب رهبران جهان را به دست گیریم.
پروتکل1 بند29
- تا آنجا که مقدورمان باشد، باید از بروز جنگى که بسود ناحیه اى خاص منجر شود، جلوگیرى کنیم. آنگاه جنگ را به صحنه اقتصاد مىکشانیم تا طرفین متخاصم به خوبى تسلط همه جانبه ما را دریافته و تسلیم عوامل بین المللى ما شوند. حقوقى بنام حقوق بین الملل وضع خواهیم کرد که جایگزین حقوق ملى کشورها شده و ناظر بر روابط بین ملل باشد، همانگونه که قوانین حقوقى یک کشور، بر روابط افراد آن کشور نظارت دارد.
پروتکل2 بند1
- رییس جمهور، بنا به تشخیص ما قوانین را تعبیر و تفسیرمىکند و هر زمان که ما به او دیکته کردیم، مىتواند قوانین را تغییر دهد. به علاوه به بهانه رفاه و سعادت مردم، او این حق را خواهد داشت که قوانین جدیدى پیشنهاد کند.
پروتکل 10بند19
- آزادى یعنى حق انجام دادن هر عملى که قانون آن را مجاز بداند. چنین تعریفى از آزادى مىتواند به بهترین وجهى ما را در رسیدن به هدفهایمان کمک کند. زیرا قانون در دست ما است و ما مختار خواهیم بودکه هر آنچه را مىخواهیم، از قانون حذف و هر آنچه را که مىخواهیم، به قانون اضافه کنیم.
پروتکل 12بند2
- این ما بودیم که مردم را گام به گام، طبق برنامه هاى سیاسیمان در طول قرنها هدایت کردیم. آیا کسى مىتواند در این مورد تردیدى به خود راه بدهد؟
پروتکل13 بند 6
ترسیم آینده
- مىخواهم اعلام کنم که تا رسیدن به هدفهایمان فاصله چندانى نداریم اگر چند قدمى را که در پیش داریم طى کنیم، سَر و دُم مارى که سمبل قوم ماست به هم وصل خواهد شد و حلقهاى کامل بوجود مىآید. معناى کامل شدن حلقه آنست که تمام کشورهاى اروپائى درون این حلقه محصور خواهند شد و تحت نفوذمان قرار خواهند گرفت.
پروتکل 3 بند 1
- با توجه به آنچه که قبلاً گفتیم اندک اندک زمینه نابودى دولتهاى غیریهودى را فراهم مىکنیم و سرانجام قدرت را به دست مىگیریم. پس از اینکه به قدرت دست یافتیم، به طور نامحسوسى اصول قانون اساسى دول غیرصهیونیست را گام به گام حذف مىکنیم و هنگامى که زمان موعود فرا رسید، حکومت مطلقه قوم خود را جایگزین هرنوع حکومتى مىسازیم.
پروتکل10 بند 20
- ما یهودیان برگزیده خداوند هستیم و پراکندگىمان در سراسر جهان از عنایات اوست. پراکندگى ما در چشم همگان نوعى ضعف به شمار مىرود. در حالى که این خود براى ما نوعى قدرت است. زیرا ما اکنون در آستانه فرمانروایى بر سراسر جهان قرار گرفتهایم.
تا زمان بنا نهادن آنچه که طرح کرده ایم، فاصله زیادى نیست.
پروتکل11 بند 9و10